«بابي آن فينلي» پس از دستگيري به ماموران گفت كه به دليل شكست عشقي مجبور شده 14 بار ازدواج كند و به دليل مشكلات مالي از مردان درخواست استفاده و برداشت از حسابهاي بانكيشان را ميكرده است.
اين زن 35 ساله در ادامه يادآور شد: من 9 فرزند دارم و به دليل اين كه پولهايي را كه از همسرانم در مصارف غيرقانوني خرج كردم، توسط ماموران پليس دستگير شدم.
رييس پليس ايالت آلاباماي آمريكا در اين باره به شبكه خبري ايبيسي نيوز، خاطرنشان كرد: اين زن تاكنون بيش از يكصد هزار دلار از حسابهاي بانكي مردان مختلف برداشت كرده است. علاوه بر اين، اكثر افرادي كه توسط اين زن فريب خورده و اغفال شدهاند نظاميان و ماموران ارتش آمريكا هستند. همچنين بسياري از آنان به دليل حفظ آبروي خود تاكنون عليه اين زن شهادت ندادهاند.
اين مقام مسئول پليس در ادامه عنوان كرد: اين زن طي دو دهه گذشته با شگردهاي مختلف دست به اين ازدواجها و برداشتهاي غيرقانوني از حساب بانكي مردان كرده است. به طور حتم اين زن جوان با اثبات تمامي جرايمش به حبس محكوم ميشود
جدايي خواهرم از شوهرش ضربه روحي بسيار سنگيني براي خانواده ام بود و اين مسئله پدر و مادرم را دچار افسردگي شديدي کرد. در آن شرايط من تصميم گرفتم ازدواج کنم تا شايد تغييري در زندگي مان به وجود بيايد و خودم نيز از تنهايي در بيايم اما افسوس که با اين تصميم عجولانه نه تنها شرايط خانه بهتر نشد بلکه سرنوشتم را خراب کردم و در منجلاب فساد و اعتياد غوطه ور شدم.
مرد جوان در مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي افزود: يک روز که مادرم را دکتر برده بودم در اتاق انتظار مطب با دختر خانمي آشنا شدم که همراه خاله اش به آنجا آمده بودند. من پس از گفتگويي کوتاه شماره تلفن آن خانم را گرفتم و از آن روز به بعد ارتباط تلفني ما برقرار شد. متأسفانه با وجود آن که هيچ شناختي نسبت به شهلا و خانواده اش نداشتم خيلي زود به او وابسته شدم و از پدر و مادرم خواستم به خواستگاري اش بروند. خانواده ام با شنيدن اين پيشنهاد خوشحال شدند و پس از برگزاري مراسم خواستگاري، من و شهلا با هم ازدواج کرديم. ولي افسوس که در مدت کوتاهي متوجه شدم همسرم به مواد مخدر اعتياد دارد.
با روشن شدن اين واقعيت مي خواستم موضوع را با خانواده ام مطرح کنم اما وضعيت روحي والدينم نگران کننده بود و به توصيه پزشک تحت هيچ شرايطي نبايد استرس و ناراحتي به آنها وارد مي شد به همين دليل تصميم گرفتم شهلا را ترک بدهم ولي هر چه تلاش کردم به نتيجه اي نرسيدم و اين موضوع مرا بسيار آزرده خاطر کرده بود. ازشما چه پنهان، همسرم که فردي رفيق باز است هر روز دوستان بي سر و پاي خود را به خانه دعوت مي کرد. او زمينه ارتباط غير اخلاقي من و دوستانش را براي اين که سرگرم شوم و ايرادي به کارهايش نگيرم به وجود آورد و حتي با اين ترفند که مصرف مواد مخدر براي اعصابم مفيد است مرا به دام انداخت. با شرمندگي بايد اعتراف کنم زماني به خودم آمدم که متوجه شدم در منجلاب فساد و اعتياد غوطه ور هستم و همسرم نيز حال و روز بهتر از من ندارد.
او خانه ما را پاتوق کثيف کاري دوستانش کرده است و از آن ها پول مي گيرد.مرد جوان اشک هايش را پاک کرد و گفت: اشتباه من اين بود که بدون شناخت با دختري غريبه ازدواج کردم و اشتباه خانواده ام نيز اين بود که مي گفتند چون ازدواج اجباري خواهرم به طلاق ختم شده است مرا آزاد گذاشتند تا خودم انتخاب کنم و گفتند هيچ نظري نمي دهند.