تابلوی «به کوبانی خوش آمدید»، این روزها به یکی از معروفترین تابلوهای شهری در جهان تبدیل شده که به غیر از روزنامه نگاران نقاط مختلف جهان، بسیاری از فرماندهان و اعضای گروه های تروریستی مانند داعش نیز در کنار آن عکس یادگاری گرفتند تا آن روزها بگویند این شهر در اختیار ماست.
دقیقا یک سال پیش بود که گروه تروریستی و تکفیری داعش از شرق، غرب، جنوب و شمال به این شهر که نام رسمی آن عین العرب است، حمله کرد تا این شهر را به کنترل خود در آورد.
ابتدا داعشی ها به استناد تصاویری که خود منتشر کردند، قصد داشتند عید قربان را در کوبانی جشن بگیرند.
اگر چه پیش روی های داعش به کندی و خیلی سخت بود، ولی هر روز که می گذشت، بخش جدیدی از شهر را به تصرف در می آورند.
نیروهای مقاومت مردمی که راههای ارتباطی شان قطع شده بود، ابتدا غیرنظامیان را به نزدیکی مرز ترکیه منتقل کرده و همزمان سنگرها را در شهر تقویت کردند؛ فاصله مرز فقط دو کیلومتر است، اما در میان بهت جهانی پناه جویان کوبانی به دیواره تانک های ارتش ترکیه برخورد کردند که راه را برایشان بسته بود.
داعش که به دلیل بی تفاوتی جامعه جهانی به ویژه غربی ها، خیابان ها و کوچه ها را یکی پس از دیگری تصرف می کرد و نیروهای مقاومت را گام به گام به عقب می راند، هرگز فکر نمی کرد، سرانجام مقاومت مردم شهر پیروزی است.
داعش حتی باور نداشت در ادامه راه شکست سنگینی را هم متحمل شود. داعش اگر این شهر را به طور کامل تصرف می کرد، یکی از مهمترین گذرگاه های ورودی سوریه با ترکیه را به کنترل خود در می آورد.
مصطفی بالی روزنامه نگار کرد سوری که در این شهر ساکن است، می گوید: ما دیگر امیدی به زندگی و زنده ماندن نداشتیم، ولی این را برای خود مایه شرم می دانستیم که در مقابل داعش تسلیم شویم. داعش نیروی سیاهی است و ما می باید با سیاهی می جنگیدیم.
بالی از روزهای سخت نبرد نابرابر در برابر داعش می گفت و اینکه چگونه با کمترین امکانات و حتی مواد غذایی، کوچه به کوچه و خانه به خانه و با چنگ و دندان، با یکی از مخوف ترین گروه های جنایتکار تاریخ جنگیده اند.
او گفت: داعش توانست 70 درصد شهر را کنترل کند، اما نیروهای ما با ایمانی که داشتند ایستادند و داعش را در 26 ژانویه 2015 عقب راندند.
هنوز بوی باروت و خاک در فضای شهر می پیچد. آثار بازمانده از داعش، ویرانی و گلوله های خمپاره و توپی است که در جای جای این شهر دیده می شود. به جرات می توان گفت، ویران تر از این شهر، شهری وجود ندارد.
مریم، یکی از معلم های این شهر است که از حال و هوای این روزهای کوبانی می گوید و این که، آب و برق خیلی کم داریم، ولی آمده ایم بمانیم و نشان دهیم وقتی اراده شکست دادن داعش را داریم، اراده بازسازی شهرمان را هم داریم.
او اضافه می کند: برای 10 هزار دانش آموز این شهر مدرسه و کلاس نداریم و نمی دانیم چگونه این مشکل را حل کنیم، با این حال امیدواریم، راهی برای ادامه تحصیل دانش آموزان کوبانی پیدا شود.
معلم شهر کوبانی، به موج به راه افتاده مهاجرت در هفته های اخیر اشاره می کند و البته با خنده ای تلخ بر لبانش می گوید؛ آنها می خواهند مقاومت ما را بشکنند؛ هر روز نقشه ای جدید برای ما می کشند، این بار نیز با کوچاندن مردم ما می خواهند این سرزمین را ویران کنند و راه اندازی موج اخیر مهاجرت، بخشی از سناریویی است که برای ما نوشته اند.
مریم در عین حال می گوید: اهالی کوبانی امروز سمبل مقاومت هستند، می ایستند و می جنگند.
حالا نزدیک به دو سوم اهالی شهر 52 هزار نفری کوبانی خانه های خود را ترک کرده و هنوز بازنگشته اند و برخی ها نیز به فکر ترک منطقه افتاده اند، اما به کجا؟ به سمت یک جای امن!
گردشی در شهر می کنیم. همه جا ویران است. خیابانی آباد و مغازه ای دایر نمی یابی. سیستم فاضلاب و کلیه تاسیسات شهر ویران شده است.
الهام دخترک کرد از اهالی کوبانی، در یکی از محلات شهر، کنار خمپاره های منفجر نشده بازی می کرد.
از همراه محلی خود خواستیم از بازی در این محل خطرناک منصرفش کند. الهام خیلی پخته تر از سن و سالش جواب می دهد و می گوید: ترسی از اینها ندارم، عادت کرده ایم. نه جایی برای بازی هست و نه برقی برای تماشای تلویزیون!
هرکدام از این بچه ها و کودکان از روزهای مقاومت در مقابل داعش خاطره ای دارند. دنیا، دختر بچه دیگری از اهالی این شهر منهدم شده، با صدایی غم زده در کنار آوار حاصل از جنگ، ترانه «کوبانی امروز غمگین است» را برای ما خواند و وقتی به آخرین بیت شعر ترانه رسید، زد زیر گریه ...
دنیا به این ترانه خیلی علاقه دارد و آن را از وقتی داعش به شهرشان پا گذاشت یاد گرفته و هر روز با دوستانش آن را زمزمه می کند.
محمد پسر بچه ای از اهالی کوبانی با سر و صورتی خاکی و گل مالی شده دور و بر ما پرسه می زند، در مقابل دوربین می ایستد، عکس می گیرد و بعد هم هشدار می دهد سمت گلوله های خمپاره نرویم.
به گشت در شهر ادامه می دهیم. عمق ویرانی به حدی است که تلاش محدودی که برای خاک برداری و نوسازی انجام می شود، چندان به چشم نمی آید.
جای جای کوبانی یا ویران شده است یا جای صدها گلوله بر هیکل ساختمان هایش نقش بسته است. احمد آهنگر شهر است و می گوید، آمده ام کمک کنم، هرچند می دانم خیلی سخت است، اما نمی دانم از کجا باید شروع کرد.
به جز غیر نظامیان، 864 نیروی مبارز مردمی در نبردهای کوبانی جان خود را از دست دادند. بیش از 3 هزار داعشی نیز به هلاکت رسیدند.
هنوز بوی تعفن در برخی محله ها احساس می شود. اهالی می گویند، هنوز اجساد برخی از تروریست های داعش از زیر آوارهای این منطقه بیرون کشیده نشده است.
حالا در اولین سالگرد حمله داعش به کوبانی، همین تعداد جمعیت موجود در شهر با کمترین امکانات زندگی، خدماتی و رفاهی، با تاسیسات شهری ویران و منهدم شده ، بدون برق و بدون آب، زندگی می گذرانند و در عین حال همچنان شبح داعش در آن نزدیکی هاست.
اهالی کوبانی در استان حلب سوریه، اگر چه این روزها با اولین نقاط تماس با داعش 50 کیلومتر فاصله دارند، اما از همه چیز و همه کس می ترسند؛ از آمریکا از ترکیه و از حامیان منطقه ای داعش!
همین حالا نبردهای سنگینی در استان حلب و استان های همجوار میان نیروهای گروه تروریستی داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه با نیروهای مقاومت جریان دارد و دراین میان اسطوره کوبانی از این شهر چیزی ساخته که گرفتن عکس یادگاری پای تابلوی ورودی شهر کوبانی، برای خبرنگاران جذابیت خاصی دارد.