گروه اینترنتی تهرون آنلاین گلچینی از بهترین‌های اینترنت همه در یک صفحه و یکجا ببینید و لذت ببرید

Tuesday, June 30, 2015

||_Tehroon-Online_|| رضا رویگری و همسرش اینجوری عاشق هم شدند



 
اگر تصاویر برای شما قابل نمایش نیست از بالای ایمیل روی گزینه Show Image یا Display images below کلیک کنید.
رضا رویگری و همسرش اینجوری عاشق هم شدند
 
اگر به شما بگویند یك هنرمند را كه مجموعه خوبی از صدا و تصویر است نام ببرید بی‌برو برگرد یاد رضا رویگری می‌افتید. رویگری چه در دهه شصت كه جوان اول سینمای ما بود و چه حالا كه خودش در گذار از شصت و چند سالگی‌اش قرار دارد همیشه مرد خوش‌تیپی بوده كه همه می‌خواستند مثل او باشند. كیان ایرانی سریال مختار این روزها حالش خوب نیست.

آنچه او را بیش از بیماری آزار می‌دهد روزهای كم‌كاری‌اش است و روزهای دوری از بازیگری یا به قول خودش آن شكل از بازیگری كه دوستش دارد. راستش صحبت كردن با بعضی چهره‌ها بهانه نمی‌خواهد چون همیشه طراوت و تازگی ناب خودشان را دارند و اگر آن طرف ماجرا مرد خوش‌صحبتی چون رویگری باشد كه دیگر این گفت‌وگو رنگ‌وبویی دلنشین‌تر هم پیدا می‌کند.

یك قانون نانوشته در دیدار با رویگری وجود دارد با این مضمون كه «اگر كنار او بودید و به شما خوش نگذشت، ایراد از شماست!» مصاحبه با او و همسر محترمش تارا كریمی كه این روزها همراه‌ترین یار زندگی این ستاره است سرشار از ناگفته‌هایی است كه نظیرش را شاید تا به حال در مصاحبه‌های دیگری از آنها نخوانده‌اید. پاسخ همه كنجكاوی‌های شما در دل این چند صفحه با جواب‌های رك، صادقانه و بی‌رودربایستی رویگری و همسرش داده شده است.

 
رضا رویگری و همسرش تارا كریمی از آشنایی و ازدواج تا بیماری ناگهانی
 

مرام رفقا

   این روزها بیشتر از همه از چه چیزی دلگیر هستید؟

رضا: از اینكه سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می‌دهد. البته خدا را شكر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به كار شده‌ و رفته‌ام اما بعد كه وضعیت مرا می‌بینند منصرف می‌شوند و دیگر تماس نمی‌گیرند و این آزارم می‌دهد. دوست دارم به این آدم‌ها بگویم اگر رویگری كیان «مختارنامه» را می‌خواهید باید تمام سرمایه فیلم خود را به من بدهید. البته بخشی از دلگیری من مربوط به آدم‌هاست؛ منظورم مردم نیست چون مردم همیشه و همه جا واقعا به من لطف دارند؛ منظورم آدم‌هایی است كه شایعات درست و پخش می‌كنند. شایعاتی مانند اینكه من مرده‌ام. حالا دیگر با گستره رسانه‌های اجتماعی هركسی می‌تواند به راحتی این كار را بكند. گاهی هم خبر پخش می‌كنند كه باز سكته كرده‌ام؛ در حالی كه من فقط یك بار سكته كردم. خدا را شكر الان بهترم و همراه آقای احمدلو سریال كار می‌كنم.

  از اهالی سینما و رفقای قدیمی هم دلگیر هستید؟

رضا: دوستان محبت دارند اما از بعضی‌هایشان توقع داشتم دست‌كم زنگی به من می‌زدند. بعضی‌هایشان اصلا مرا یادشان رفته است. خدا نكند کسی به این بیماری دچار شود اما هیچكس نمی‌تواند مطمئن باشد اتفاقی برایش نمی‌افتد. من در یك لحظه این‌طور شدم. كسی انرژی مرا در سینما نداشت. حتی خود آقای میرباقری سر سریال «شاهگوش» به من می‌گفت تو در انرژی روی مرا هم كم كردی.

  دوره درمان خود را سپری می‌كنید. . .

رضا: بله، فیزیوتراپی را ادامه می‌دهم. كارهایی مانند كاراتراپی و نوازش‌درمانی حتی طب سوزنی هم انجام می‌دهم كه البته دردناك است ولی می‌ترسم آب بخورم چون مثل آبكش تمام تنم سوراخ شده است.

دلتنگی‌های بازیگر

  دلتان برای بازیگری تنگ شده؟

رضا: برای هیچ چیزی به اندازه بازیگری دلتنگ نیستم. البته نقش خوب؛ یعنی آن نقش و بازی‌ای را كه دوست دارم. الان هم بازی می‌كنم اما نه آن‌طور كه باید. حتی صدایم مشكل پیدا كرده و نه‌تنها نمی‌توانم بخوانم بلكه احساس بیان دیالوگی من نیز از بین رفته است.

  چقدر دوست دارید كه آقای رویگری به بازیگری برگردند؟

تارا: باور كنید دعای شب و روز من همین است كه رضا هر چه زودتر خوب شود و به سر كارش بازگردد. چون می‌دیدم آن زمان كه كار می‌كرد چقدر حال و روحیه‌اش خوب بود. درست است كه در خانه كارهای مختلفی انجام می‌دهیم كه حوصله‌مان سر نرود و به بیماری‌اش فكر نكند؛ اما به هر حال او هم یك مرد است كه ماندن در خانه آزارش می‌دهد.

  به بازیگری علاقه ندارید؟

تارا: معتقدم بازیگری نشأت گرفته از احساسی درونی است كه توانایی آن باید ذاتا درون فرد وجود داشته باشد. گرچه عموم مردم فكر می‌كنند می‌توانند بازیگر شوند.

من و همسرم

  این روزها كه بیشتر در خانه هستید، كار عقب مانده‌ای بوده كه بخواهید انجامش بدهید؟

رضا: قرار بود فیلمی بسازم كه متاسفانه نشد. به خصوص با وضعیت اقتصادی فعلی افراد كمتر در سرمایه‌گذاری ریسك می‌كنند. خرید زمین، سكه، ارز و. . . امروز بیشتر به صرفه است. برج می‌سازند و بعد پورشه و مازاراتی زیر پایشان می‌اندازند؛ پس چرا بیایند در سینما؟ البته با تعدادی از دوستانم در حال آماده‌سازی دفتر تهیه فیلم برای فیلمسازی هستیم.

  سمت نقاشی نرفتید؟

رضا: چون چپ دست هستم بعد از سكته دست چپم كار نمی‌كند. حتی می‌خواستم پرتره همسرم را بكشم اما  نمی‌توانم قلم در دست بگیرم.

  شما هم كار هنری انجام می‌دهید؟

تارا: قبلا در خارج از ایران كار مدلینگ انجام می‌دادم الان گاهی تمرین دف می‌كنم؛ در كنارش قالیبافی را هم دنبال می‌كنم.

  تصمیم نگرفتید در این مدت نمایشگاه نقاشی بگذارید؟

رضا: فقط چند تابلو در ایران دارم. همه آثارم در آمریكاست. گفته‌ام اگر بشود برایم بفرستند كه نمایشگاهی برگزار كنم.

  برنامه‌ای برای موسیقی‌تان نداشتید؟

رضا: چرا. تصمیم داشتم از بهترین كارها در سه آلبومم كنسرت بزرگی بگذارم اما دیگر نمی‌توانم چون صدایم رفت. اگر مریض نشده بودم برنامه‌های زیادی داشتم.

  خانم كریمی شما صدای آقای رویگری را دوست دارید؟

تارا: عاشق صدایش هستم. خب تن صدای رضا خیلی زیباست. اما بعد از بیماری وقتی كاری را خواندند و شنیدم اصلا مانده بودم كه واقعا این صدای خودش است؟ چیزی كه واقعا می‌خواهم این است كه رضا یك بار دیگر بتواند بخواند.

 
رضا رویگری و همسرش تارا كریمی از آشنایی و ازدواج تا بیماری ناگهانی
 

  آقای رویگری از كارهای خودتان آرشیوی دارید؟

رضا: همه را ندارم. گاهی هم كارهای خودم را در خانه دوره می‌كنم و می‌بینم. هنوز «شاهگوش» را كامل ندیده‌ام. خیلی از آن تعریف می‌كنند؛ حتی داوود میرباقری می‌گوید: «رضا بازی خوشگلت را در این كار هم آوردی.» به نظرم بد نیست آدم گاهی كارهایش را ببیند. گاهی آهنگ‌هایی را كه خوانده‌ام می‌شنوم دلم می‌گیرد كه دیگر نمی‌توانم بخوانم. امیدوارم زودتر برگردم به همان روزها.

  هیچ برنامه‌ای برای كار مشترك با همسرتان نداشتید؟

رضا: دلم می‌خواست اگر فیلمی ساختم كه نقش خوبی داشت به او بدهم. طرحی از زندگی خودم را فیلمنامه كرده‌ام كه اگر روزی آن را ساختم نقش مادرم را به تارا می‌دهم.

  شبیه مادرتان هستند؟

رضا: مادرم خیلی از تارا زیباتر بودند. مادرم زن بسیار زیبایی بود؛ پدرم خیلی نه، اما در عوض پدرم خیلی خوش‌اخلاق و خوش پوش بودند. خدا را شكر می‌كنم كه از هر كدام چیزهای خوبی به ارث برده‌ام. (باخنده)

دلدادگی در شیراز

  خانم كریمی، شما آقای رویگری را چطور شناختید؟

تارا: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمی‌شناختم و هیچ كاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامه‌ای در شیراز از آقای رویگری به عنوان ‌مهمان برنامه دعوت شده بود، دوست من هم مسوولیت میزبانی ایشان را عهده‌دار بود. وقتی به اتفاق دوستم برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی كه آنجا بودند با هم آشنا شدیم. حتی فكرش را هم نمی‌كردم روزی با او ازدواج می‌كنم.

  یعنی واقعا ایشان را نمی‌شناختید و هیچ كاری از ایشان ندیده بودید؟

تارا: بله واقعا ایشان را نمی‌شناختم و اتفاقا اولین فیلمی كه پیشنهاد دادند ببینم «بوتیك» بود و زمانی كه آن را دیدم یك جورهایی واقعا ترسیدم؛ تا جایی كه تا مدتی تلفن‌هایش را جواب نمی‌دادم. این حس به من دست داده بود كه نكند آن شخصیت داخل فیلم را داشته باشند. تا اینكه یك هفته گذشت و پیامك دادند: «مشكلی پیش آمده؟» من هم پرسیدم: شخصیت شما همان‌طوری است؟. . . او هم توضیح داد كه آن فقط نقش است و با خود واقعی من فرق می‌كند. بعد پیشنهاد دادند بروم فیلم «اجاره‌نشین ها» را ببینم كه خیلی از آن كار خوشم آمد. بعد از آن «مختارنامه» را دیدم و بعد هم «ملكوت».


  یعنی زمان پخش مختارنامه ایشان را نمی‌شناختید؟

تارا: من اصلا آن زمان در ایران نبودم. ما هفتم فروردین 92 با هم ازدواج كردیم.

  به جز خوش‌تیپی آقای رویگری چه چیزی در ایشان شما را جذب كرد كه ازدواج كردید؟

تارا: دقیقا اولین چیزی كه بعد از دیدنشان گفتم این بود كه شما چقدر خوش‌تیپ هستید!!. . . اما جدای تمام این مسائل بسیار قلب مهربانی دارند. درست برخلاف نقش‌هایش كه مردی خبیث است، او بسیار مهربان است و قلب پاكی دارد؛ ضمن اینكه بسیار راستگوست. اولین چیزی كه به عنوان شرط ازدواج مطرح كردم این بود كه هرگز به هم دروغ نگوییم.

رضا: البته این راستگویی هم بلایی شده برایم. هرچه می‌گویم ممكن است دردسر بشود.

تارا: این روحیه‌اش را هم دوست دارم؛ یعنی در هر لحظه چیزی برای خنداندن من می‌گوید. روحیه بشاش و خوبی دارد. به قول معروف خیلی دوست‌داشتنی است.

 
رضا رویگری و همسرش تارا كریمی از آشنایی و ازدواج تا بیماری ناگهانی
 

  شما چطور جناب رویگری؟

رضا: نمی‌دانم دقیقا چرا و از چه چیز تارا خوشم آمد فقط می‌دانم وقتی او را دیدم به دلم نشست. همین كه دختری چندین سال ایران نباشد اما آنقدر نجیب و صادق باشد خیلی مهم و با ارزش بود. آن زمان تنها بودم. حس كردم احساسی بین ما وجود دارد و همین احساس كار دستمان داد. با یك ساك رفتم و با 15 چمدان برگشتم. تارا طینت بسیار خوبی دارد.

  یعنی در شیراز ازدواج كردید؟

رضا: بله.

  امان ندادید؟

رضا: چرا اتفاقا امان دادم. یك سال بعدش ازدواج كردیم.

تارا: و چقدر روزهای خوبی بود. تا حدود هشت ماه بعد از ازدواج كه این اتفاق برای رضا افتاد روزهای بسیار خوبی داشتیم. راستش بحران عجیبی بود و حالا كه از آن گذشته‌ایم باز احساس می‌كنم برگشته‌ایم به همان روزهای خوب.

مخالفت‌های خانواده

 شما با آقای رویگری چقدر اختلاف سنی دارید؟

تارا: 43 سال.

  این مساله باعث ترس شما نشد یا دست كم حرف اطرافیان. . .

تارا: به تنها چیزی كه در این آشنایی به آن فكر نمی‌كردم ازدواج بود. نمی‌دانم شاید همه اینها قسمت باشد. راستش من هیچ وقت دوست نداشتم ازدواج كنم. زمان ازدواج با رضا تنها 23 سال داشتم. همیشه در ذهنم این بود كه سن مناسب ازدواج برای من 30 یا 32 سال است.

رضا: اگر 32 سال داشتی كه دیگر با تو ازدواج نمی‌كردم. (می‌خندد)

تارا: اتفاقا پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم بود كه مدام به من می‌گفت كه چه اتفاقی افتاده تو اصلا برنامه دیگری برای زندگی‌ات داشتی و نمی‌خواستی ازدواج كنی اما به هر حال این اتفاق افتاد.

رضا: البته الان خانواده‌اش خیلی مرا دوست دارند.

تارا: این را بگویم كه در این زمینه حرف مردم برایم مهم نبود. شاید خیلی‌ها می‌گفتند و هنوز هم می‌گویند كه رضا جای پدرت است؛ حتی به رغم آنكه می‌دانند ما زن و شوهر هستیم اما كنایه‌هایی به این شكل می‌زنند اما اصلا برایم مهم نبود چون یاد گرفته‌ام به حرف مردم اهمیتی ندهم؛ من نمی‌دانم چه بلایی سر مردم ما آمده است كه از خوشحالی تو خوشحال نمی‌شوند و خود را در غم و اندوه تو شریك نمی‌دانند؛ به همه چیز بی‌تفاوت هستند و مراقب حرفی كه به زبان می‌آورند نیستند. به نظرم انتخاب، یك امر سلیقه‌ای است و این در همه مسائل وجود دارد؛ حتی در ازدواج. همیشه سعی من بر این بوده آنچه را که در آن لحظه فكر می‌كنم درست است انجام بدهم و برایش تصمیم بگیرم. در مورد رضا هم حس كردم تنها كسی است كه می‌تواند به خوبی مرا درك كند؛ چون من رابطه خیلی خوبی با پدرم داشتم. نمی‌گویم رضا مثل پدرم است اما خیلی با آرامش و صبوری با من رفتار می‌كند و این برای من دوست داشتنی است.

قضاوت‌های نادرست

  شاید قضاوتی نادرست و پیشداوری ناعادلانه‌ای در مورد این ازدواج باشد مانند اینكه شما به خاطر پول یا شهرت رضا رویگری وارد زندگی او شده‌اید. . .

تارا: بگذارید چیز جالبی برای‌تان بگویم. زمانی كه من با رضا ازدواج كردم تنها با یك حلقه ازدواج كردیم. رضا یك خانه داشت كه آن را هم بابت اینكه پسرش به خاطر عدم توانایی در پرداخت مهریه همسرش به زندان نیفتد، فروخت. حتی خانه‌ای كه در حال‌حاضر در آن ساكن هستیم اجاره‌ای است. همه فكر می‌كنند رضا یك مولتی میلیاردر است. بله اگر ثروتی را كه همان عشق مردم است در نظر بگیریم از نظر من رضا یك مولتی‌میلیاردر است؛ هرچند این ثروت نفعی برای من ندارد و تنها برای خودش است. از نظر مادی خود رضا بهتر می‌داند كه من در خانواده‌ای بزرگ شده‌ام كه در آن نیاز مالی اصلا و هیچگاه جایی نداشت. پولدار به كسی می‌گویند كه آخرین مدل ماشین زیر پایش باشد، خانه‌اش چندین هزار متر باشد و حساب مالی پر و پیمانی داشته باشد، اما رضا هیچكدام اینها را نداشت و ندارد. حتی بعضی‌ها فكر می‌كنند من برای بازیگر شدن زن رضا شده‌ام؛ در حالی كه من علاقه‌ای به این كار ندارم. آنچه وجود داشت و هدیه خدا بود مهری بود كه نسبت به رضا در قلب من ایجاد شد و با این احساس بود كه در این شرایط توانستم كنار او بایستم چون اگر به آن درجه رضا را دوست نداشتم خیلی به راحتی به قول دوستانم خسته می‌شدم و می‌رفتم.

  دوستانی داشته‌اید كه فقط به خاطر آنكه همسرتان رضا رویگری بازیگر است وارد زندگی شما شده باشند؟

تارا: بله، متاسفانه خیلی زیاد هم بودند. دوستانی داشتم كه تصور می‌كردند رضا حتما باید كاری برای‌شان انجام بدهد و آنها را وارد سینما کند. اما به محض اینكه دیدند رضا خودش بازیگر است و به او نقش می‌دهند و كارگردان نیست كه بخواهد به كسی نقشی بدهد خیلی راحت پا پس كشیدند و رفتند. راستش طی بیماری رضا چیزهایی دیده‌ام كه حیرت‌آور است؛ طوری كه به این نتیجه رسیده‌ام انگار فقط یاد گرفته‌ایم به راحتی همه را قضاوت كنیم. حتی خودم را می‌گویم. خیلی ظاهری و با معیارهای خودمان همه چیز را می‌سنجیم و حكم می‌دهیم.

 
رضا رویگری و همسرش تارا كریمی از آشنایی و ازدواج تا بیماری ناگهانی
 

   ماجرای شوم

  آقای رویگری اصلا چطور شد كه این اتفاق برای شما افتاد؟

رضا: یك شب به‌ شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. كنسرتی داشتم كه بعد از اجرای آن دیدم نفس‌نفس می‌زنم. خودم را به بیمارستان خاتم‌الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند كه ضربان قلبم 300 است. برای همین مرا در CCU بستری كردند. بعد در بیمارستان دی طی آزمایش متوجه شدند قلبم از دو جا می‌زند كه یكی از آنها را سوزاندند. اما به خاطر ضربان بالا ماهیچه‌های قلبم ضعیف شده بودند؛ مثلا برای فردی كه خیلی سالم است قلبش 65 درصد كار می‌كند اما برای من 25 درصد بود. پزشك معالجم گفت باید برایم باتری بگذارند اما گفتم اگر می‌خواهید این كار را بكنید خلاصم كنید چون دوست ندارم باتری بگذارم. به خاطر همین درمان با قرص را شروع كردم. قرص‌ها را خوردم و در آزمایش بعدی مشخص شد كه قلبم 65 درصد كار می‌كند. آن شب وقتی خیلی عصبی شدم آنچنان فشار خونم بالا رفت كه لخته را رد کرد به سمت مغز. رفته بودم دستشویی كه بعدش با همسرم بروم بیرون. سرگیجه بدی به من دست داد و ناگهان همان‌جا بیهوش شدم.

یك پسر بی‌معرفت

  از پسرتان خبر ندارید؟

رضا: چند وقت پیش شب تولد حضرت علی (ع) كه مثلا روز پدر بود با یك اس‌ام‌اس روز پدر را به من تبریك گفت.

تارا: البته بعد از یك سال.

  قهر هستند؟

رضا: چه بگویم. من كه برای پدرم پسر بدی نبودم. تنها كاری كه پدرم را اذیت می‌كرد این بود كه می‌گفت مطرب بار آمده‌ام!! بعد كه آهنگ «ایران ایران» را خواندم راضی شد و همیشه می‌گفت سرم را با افتخار بالا می‌گیرم. این اواخر وقتی كه بیمارستان بود حتی سعی كردم تا آن حد كه بلد هستم برایش غذا بپزم و ببرم. متاسفانه بچه‌های حالا قدر پدر و مادرهای خود را نمی‌دانند. من توقعی ندارم كه كاری برایم بكند اما همین كه گاهی حالم را بپرسد كافی است. یك نوه دارم كه خیلی دوستش دارم. آمده بود كمك تارا و برایم غذا درست می‌كرد. 8 سالش است اما معرفتش از پسرم بیشتر است. البته نه اینكه پسرم بد باشد اما به هر حال. . . من جلوی پدرم پایم را دراز نمی‌كردم اما حالا از بچه‌های امروزی چیزهایی می‌بینید كه آدم متعجب می‌شود. فرهنگ و احترام از بین رفته است.

بابالنگ‌دراز

  روزانه چقدر با هم صحبت می‌كنید؟

رضا: باید بپرسید چقدر با هم صحبت نمی‌كنیم. خیلی حرف می‌زنیم تا جایی كه گاهی بحث‌مان می‌شود.

تارا: این بحث‌ها بین همه هست. البته رضا طوری است كه كمی مخالف نظرش صحبت كنم می‌گوید بحث شده است. كلا در شبانه‌روز مدام در حال صحبت هستیم؛ طوری كه اگر رضا یك ساعت با دوستانش بیرون برود خیلی دلم برایش تنگ می‌شود.

رضا: هم دلتنگ می‌شود هم نگران.

تارا: مدام نگرانم. نكند اتفاقی برایش بیفتد چون هیچكس به اندازه من مراقب و نگران او نیست.

رضا: خدا را شكر كه تارا هست. نمی‌دانم اگر نبود چه می‌شد. او خیلی هوای من را دارد؛ خیلی از او راضی هستم. (به شوخی) گاهی هم غذا می‌پزد!!

تارا: ‌البته رضا این جوری است كه اگر یك روز به او غذای رژیمی بدهید فكر می‌كند غذا نخورده و آن گاهی كه می‌گوید من غذا می‌پزم. مخصوص زمان‌هایی است كه برنج و خورش و. . . داریم.

رضا: راستش من دستپخت خیلی خوبی دارم و اگر خوب بودم اصلا اجازه نمی‌دادم تارا آشپزی كند. البته الان هم با دستورات من دستپختش بهتر شده. تارا سن كمی دارد اما واقعا دستپخت خوبی دارد.

به نظر می‌رسد رابطه شما با هم مثل داستان بابالنگ دراز است، مردی كه زنی را كه دوست دارد بزرگ می‌كند. . .

تارا: اتفاقا برعكس است. رضا مانند بچه‌هاست و خیلی هم حرف گوش نكن. گاهی حس می‌كنم با یك بچه شش ساله روبه‌رو هستم. به خصوص از وقتی كه دچار این بیماری شده. آن روزهای اول بیماری‌اش باید مراقبش می‌بودم تا بتواند بنشیند، كم‌كم توانست روی ویلچر بنشیند و بعد توانست از عصا استفاده كند و خدا را شكر الان روی پای خود می‌ایستد. این احساس را دارم كه او مانند بچه‌ای است كه توانسته‌ام راه رفتن را به او یاد بدهم.

رضا: ولی یك‌جورهایی هم خیالت راحت بود كه دیگر گوشه خانه نشسته‌ام و پشت فرمان نمی‌نشینم (باخنده).

تارا: اتفاقا خیلی دلم تنگ شده كه شما پشت فرمان بنشینید و من كنارتان باشم. الان من یك جورهایی هم زن و هم مرد خانه هستم. البته شاغل نیستم ولی كل مسوولیت‌های خانه با من است. هنوز تحصیلاتم تمام نشده اما به خاطر وضعیت بیماری رضا یك سال مرخصی گرفتم كه از مهر ماه دوباره آن را شروع می‌كنم.

شایعات بی‌اهمیت!

  خانم كریمی شما در این مدت كه آقای رویگری بیمار هستند چه حالی داشتید؟

تارا: راستش شایعات زیاد برایم مهم نیست چون بعضی‌ها اصلا انگار یك عقده درونی دارند. به این حرف‌ها توجهی نمی‌كنم. اصلا حس من این است كه رضا چون روی دور است مدام درباره او صحبت می‌شود؛ حالا یكسری خوب صحبت می‌كنند و یكسری هم از روی بغض چیزهایی می‌گویند. اما باید بگویم چون چنین شرایطی- بیماری رضا- را هرگز تجربه نكرده بودم برای همین برایم سخت بود. واقعا نمی‌دانستم باید چه كار كنم حتی در پنج شش ماه اول كاملا سرگردان بودم. از طرفی من رضایی دیده بودم كه سرحال و قبراق بود اما حالا در خانه است و كاری نمی‌تواند انجام بدهد. از سوی دیگر می‌خواستم بدانم باید چه كار كنم كه زودتر خوب شود.

رضا: ما حدود هشت ماه بود ازدواج كرده بودیم كه این اتفاق افتاد و یك باره همه چیز به هم ریخت. برای تارا واقعا سخت بود چون هنوز تازه‌عروس بود اما تازه‌عروسی كه باید از یك مریض پرستاری و پذیرایی می‌كرد. مدتی پرستار آوردیم اما دیدیم كه در كل كار او را بیشتر كرده است.

 
رضا رویگری و همسرش تارا كریمی از آشنایی و ازدواج تا بیماری ناگهانی
 

تارا: دوست نداشتم كسی در بیماری رضا به من كمك كند. دلم می‌خواست خودم كارهایش را انجام بدهم چون رضا انسانی بسیار احساسی است؛ مثلا اگر بگوید یك لیوان آب بده و من بگویم باشه ولی صبر كن، می‌فهمم در آن لحظه حالش بد می‌شود. چون دوست دارد به او توجه شود. من هم دوست دارم آن‌طور كه رضا دوست دارد با او برخورد كنم اما گاهی در تنهایی احساس خستگی می‌كنم. همه اینها را گفتم اما باید این نكته مهم را اضافه كنم چون رضا را دوست دارم اصلا از این شرایط ناراحت نیستم. در این مدت نزدیك به دو سالی كه از بیماری رضا گذشته تنها دلم می‌خواسته كه او زودتر خوب شود و دوباره روزی را ببینم كه او بهبودی كامل پیدا كرده، واقعا منتظر آن روز هستم.

رضا: تارا خیلی اذیت می‌شود. البته خوشبختانه الان كه بهتر شده‌ام خیلی از كارهای شخصی‌ام را خودم می‌توانم انجام بدهم كه كمتر باعث زحمت و آزار او بشوم.

  شما دوستان زیادی داشتید، در این مدت چقدر از آنها واقعا همراه شما بوده‌اند؟

رضا: خیلی از دوستان من در این مدت ریزش كردند. نمی‌دانم چرا این‌طور شده؟ شاید اینكه نمی‌توانم به راحتی از پله‌ها بالا بروم و كسی باید زیر بغل مرا بگیرد یا به راحتی نمی‌توانم سوار ماشین شوم یا هزار دلیل دیگر. . . اما به هر حال خیلی‌ها بودند كه دیگر نیستند.

  همكاران همسن و سال خودتان بیشتر به شما سر زده‌اند یا جوان‌ترها؟

رضا: اتفاقا جوان‌ترها بیشتر سراغ مرا گرفتند. قدیمی‌ها اگرچه می‌گویند بامعرفت هستند اما انگار بعضی‌های‌شان آلزایمر دارند و یادشان می‌رود.

همسر فداكار


  به نظر می‌آید كه روحیه‌تان خوب است؟

رضا: روحیه‌ام خوب است اما واقعا از بیكاری خسته شده‌ام.

تارا: اجازه نمی‌دهم روحیه‌اش خراب شود. حتی وقتی از انجام كاری خسته می‌شود او را وادار به انجام آن كار می‌كنم تا فكر نكند به خاطر بیماری‌اش كاری از دستش برنمی‌آید. البته سعی می‌كنیم زیاد در خانه نمانیم؛ یا با ماشین در حال گشت و گذار هستیم یا با دوستان بیرون می‌رویم.

  آقای رویگری اگر خدای ناكرده این اتفاق برای همسر شما می‌افتاد شما هم پای او می‌ایستادید؟

رضا: شك نكنید! امیدوارم هیچ وقت هم برایش پیش نیاید اما اگر مشكلی پیش بیاید تا آخرش با او هستم. تارا در این مدت خیلی زحمت مرا كشید. واقعا از او ممنونم.

تارا: خیلی از دوستان البته دورادور وقتی رضا این اتفاق برایش افتاد می‌گفتند ما شرط می‌بندیم كه تو بعد از چند ماه دیگر می‌بری و راه خود را جدا می‌كنی.

رضا: گاهی برخی دوستان كه زنگ می‌زنند هم از من می‌پرسند كه همسرت هنوز با توست؟

تارا: یا دوستانه می‌پرسند تو هنوز واقعا می‌خواهی ادامه بدهی؟ من خیلی تعجب می‌كنم و تنها چیزی كه از آنها می‌پرسم این است كه اگر برای همسر خودتان هم پیش می‌آمد به این راحتی چنین چیزهایی را عنوان می‌كردید؟

  این همه بی‌معرفتی باعث نشده بخواهید کمی دور شوید؟

رضا: به رغم آنكه عاشق ایران هستم اما تصمیم گرفته‌ام از ایران بروم. حتی می‌گویند اگر برای درمان اقدام كنم آنجا شرایط طوری است كه سریع‌تر بهبود پیدا می‌كنم. اینجا برای بازیگری هر روز یك مساله وجود دارد. بعد از «مختارنامه» بیش از سه سال اجازه كار در تلویزیون نداشتم؛ هرچند هنوز هم دلیلش را نمی‌دانم. شایعات هم كه سر جای خودش است و این نگاه‌های عجیب!
پد ضد عرق
آیا در فصل تابستان از لکه های عرق سطح زیر بغل برروی لباس خود رنج میبرید؟
آیا همیشه لباس ها ی شما در ناحیه زیر بغل تغییر رنگ میدهد؟
آیا این لکه ها مایه کلافگی و خجالت شما میشود؟
راه حل ساده است :
پد های ضد عرق 
جلوگیری از نفوذ عرق بدن برروی سطح خارجی پوشاک
این محصول شامل 3جفت پد ضد عرق کوچک و 3 جفت پد ضد عرق بزرگ می شود(12 عدد پد ضد عرق)
قيمت : 18000تومان
قيمت : 15000
تومان
خريد پستي           خريد پستي
 تمامی افراد در طول شبانه روز با مشکل تعریق بدن خود مواجه بوده و هیچکدام نیزعلاقه ای ندارند که دیگران اثرات ناخواسته حاصل از تعریق را بر روی لباس آنها مشاهده نمایند

پدهای جذبی " Underarm shild " با عملکردی کاملا بهداشتی و آسان در طول شبانه روز این معضل بزرگ، که باعث ایجاد ناراحتی در محیط های کار، ورزش و میهمانی ها می گردد را برطرف نموده و برای همیشه شما را از شر لکه های حاصل از تعریق و اثرات رنگبری محصولات ضد تعریق خلاص می نماید و البسه شما را همیشه نو نگه میدارد

چسبندگی فوق العاده پدهای "Underarm shild" عمر مفید محصول را بالا برده و خاصیت خنثی سازی بوهای نامطبوع توسط لایه های خشک کننده بکار رفته شده درآن امکان استفاده متعدد از این محصول را امکان پذیر نموده و اطمینان خاطری همیشگی را برای شما بهمراه خواهد داشت
قيمت : 18000تومان
قيمت : 15000
تومان
خريد پستي           خريد پستي
این محصول شامل 3جفت پد ضد عرق کوچک و 3 جفت پد ضد عرق بزرگ می شود(12 عدد پد ضد عرق)
پد ضدعرق Underarm shild آرامش بی نظیری را در محیط های کار، ورزش و میهمانیها برای شما به ارمغان می آورد.
همچنین این پد عرق گیر از تغییر رنگ لباس شمادر مقابل اثرات مخرب مواد شیمیایی دئودورانتها و محصولات ضد تعریق جلوگیری مینماید  این محصول بدون تداخل در روند طبیعی تعریق پوست ، عرق را از سطح بدن جذب و خنثی نموده و در طول شبانه روز مشکل لکه های ناخواسته عرق در ناحیه زیر بغل را رفع می کند.
قيمت : 18000تومان
قيمت : 15000
تومان
خريد پستي           خريد پستي

توضیحات کلی درباره این کالا :
واکنش طبیعی بدن در طول روز نسبت به عوامل متعددی نظیر گرما ، رطوبت هوا، استرس، فعالیت جسمانی، اختلالات عصبی و ... منجر به تعریق بیش از حد بدن گردیده و این مشکلی است که تمامی افراد در طول شبانه روز با آن مواجه بوده و هریک برای حل آن معضل به شیوه ای متفاوت عمل می نمایند.

نکته قابل توجه اینکه همه ما از راههای گوناگون در تلاش، جهت رفع لکه های حاصل از تعریق بدن و برطرف نمودن بوی نامطبوع آن از روی سطح لباس می باشیم اما استفاده از محصولاتی مانند دئودورانتها نه تنها کمک شایانی برای حل این موضوع به ما نمی کنند بلکه باعث ایجاد اختلال در سیستم تعریق بدن نیز گردیده و در بهترین حالت، تنها بوی نامطبوع عرق را برای مدتی کوتاه از بین می برند و سایر محصولات بهداشتی ضد تعریق بدن نیز عملکرد طبیعی غدد عرق را مختل و متوقف ساخته و هر چه قویتر باشند نهایتا آسیب بیشتری به پوست رسانیده و منجر به سوزش و خارش پوست بدن در آن ناحیه می گردند.
مواد شیمیایی بکاررفته درساختار ترکیبی آنها منجر به بیرنگ نمودن و یا تغییر رنگ البسه در ناحیه زیر بغل گردیده و هیچ یک از اینگونه محصولات تاثیر چشمگیری بر برطرف نمودن لکه های ناخواسته و شرم آور حاصل از تعریق بدن بر روی سطح لباس نداشته و لذا نمی توانند کمک خاصی در این خصوص به حساب آیند.بهترین راه کار برای رفع این معضل، استفاده از پدهای جذب کننده و خنثی کننده عرق بوده که به لباس شما متصل گردیده و بدون آنکه دیده شوند در تمامی مدت شبانه روز لباس شما را خشک نگاه داشته و از آن محافظت می نماید و آرامشی بی نظیر را در طی شبانه روز در محیط کار، ورزش ، منزل و میهمانیها برای شما به ارمغان می آورد.پدهای " fresh way " محصولی کاملا جدید و متفاوت بوده که بدون تداخل در روند طبیعی تعریق پوست، عرق را از سطح بدن جذب و خنثی نموده و در طول شبانه روز علاوه بر رفع مشکل لکه های ناخواسته عرق در زیر بغل از تغییر رنگ لباس شما در مقابل اثرات مواد شیمیایی دئودورانت ها و محصولات ضد تعریق جلوگیری می نماید.
قيمت : 18000تومان
قيمت : 15000
تومان
خريد پستي           خريد پستي
این محصول شامل 3جفت پد ضد عرق کوچک و 3 جفت پد ضد عرق بزرگ می شود(12 عدد پد ضد عرق)
پرسش های متداول درباره پد های ضد عرق مای درای :
عملکرد پدهای " Underarm shild " چگونه است ؟
پدها بمنظور جلوگیری از نفوذ عرق بدن برروی سطح خارجی پوشاک مورد استفاده قرار گرفته و با خاصیت چسبندگی فوق العاده خود و نصب در لایه درونی لباسها در محل استقرار زیر بغل بعنوان لایه ای محافظ از سرایت لکه های عرق و انتشار بوی نامطبوع جلوگیری می نماید

آیا پدهای " Underarm shild " در انواع مختلف لباس قابل استفاده است؟

بلی – طراحی این محصول به گونه ای است که شما به راحتی میتوانید آنرا برای انواع لباس های آستین دار و بدون آستین و حتی تی شرت های آستین کوتاه مورد استفاده قرار دهید
چسبندگی پدهای "Underarm shild" در مقابل فعالیتهای روزانه چگونه است ؟
پدها از چسبندگی فوق العاده ای برخوردار بوده و در صورتی که در محل نصب بمدت 5 ثانیه فشار داده شود براحتی از سطح لباس جدا نخواهد شد و در طول شبانه روز از لباسها ی شما محافظت می نماید
آیا پدهای "Underarm shild " را می توان بیشتر از 24 ساعت استفاده نمود؟
بلی – ویژگی خاص این محصول صرف نظر از قدرت چسبندگی فوق العاده آن، امکان جذب سریع و لایه خشک کن آن می باشد و در صورتی که به هر دلیلی امکان تعویض آن در طی مدت 24 ساعت امکان پذیر نباشد به راحتی می تواند برای مدت زمان بیشتری مورد استفاده قرار گیرد
آیا نصب پدهای " Underarm shild " به بدن آسیب می رساند؟
خیر - پدها به دلیل برخورداری از لطافت و نرمی الیاف پوشش دهنده آن به هیچ عنوان مزاحمتی برای پوست بدن ایجاد ننموده و در اکثر مواقع حس نمی گردد و جزئی از سطح لباس به حساب می آید به طوریکه متوجه حضور آن در لباستان نخواهید شد
آیا پدهای " Underarm shild " از سطح لباس قابل رویت است؟
خیر - پدهای " Underarm shild " با رنگبندی تیره و روشن خود از سطح اکثر پارچه ها قابل رویت نبوده و در لباس های توری نیز با استفاده از پد کم عرض در محل استقرار زیر بغل به راحتی پنهان می گردد
آیا پدهای " Underarm shild " در داخل کشور تولید می گردد؟
خیر – محصولات مای درای توسط کمپانی PHC در کشور آلمان تولید گردیده و توسط نمایندگی رسمی این کمپانی در ایران به کشور وارد می گردد
 
 



__._,_.___

Posted by: Soheila Rajabi <soheilarajabi@yahoo.com>


~~~~~~~~~ Tehroon-Online-Group ~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~
________________________________________________________

__000000___00000
_00000000_0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
Tehroon Online
________*__000000___00000
_______*__00000000_0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
Tehroon*____00000000000
________*______00000
_Online___*_____ 0
_000000___00000___*
00000000_0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
Tehroon Online  *
________*__000000___00000
_______*__00000000_0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
Tehroon__*________*
__________*_______*
_Online____*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
_______________**
Tehroon Online _*


http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
_______________________________________________________

~~~~~~~~~ Tehroon-Online-Group ~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~





__,_._,___

Blog Archive