روز مادر بهانه ای شد برای مرور خاطره انگیز و ماندگارترین "مادر" سینمای ایران ،(مادر) ساخته ی علی حاتمی در سال 1368 :خیلی ها حتی انهایی که با سینما نزدیکی خاصی ندارند ،"ترنجبین بانو" را در خاطر دارند، از عجایب روزگار است فیلمی که در زمان خودش قدر ندید و دیده نشد ، بعدها ستایش شد حال اینکه تا چه اندازه شرایط جامعه ی حسرت زده ی ایرانی و تب نوستالژی بازی در این محبوبیت تاثیر داشته بحث دیگری است.
اما هر چه که بود هر چه که هست فیلم حاتمی که سر شار از عناصر نوستالژیک است محبوبیت زیادی دارد، در یادداشت زیر از زاویه های گوناگون مادر سینمای ایران را بررسی کرده ایم:در پاراگراف اول چند چهره ی محبوب فیلم را زیر ذره بین برده ایم ،در بخش دوم یک نگاه موافق به فیلم داشتته ایم در بخش سوم حرف های منتقدین را آورده ایم و در بخش آخر با دیالوگ های ماندگار فیلم خاطره بازی کرده ایم ،تماشای این فیلم در آستانه ی( روز مادر) پیشنهاد ویژه ی برترین ها است.
رقیه چهره آزاد ترنجبین بانو یا همان سارا ،نقش اصلی را در پیشبرد درام فیلم دارد، داستان فیلم از دوشنبه ای که او از آسایشگاه جدا می شود آغاز میشود و تا جمعه ای که او می میرد ،ادامه می یابد .اصلا فرمان او مبنی بر گردهمایی فرزندان در خانه ی مادری هسته ی اولیه داستان است ،چهره آزاد در 81 سالگی برای این فیلم سیمرغ گرفت که در نوع خود رکوردی محسوب می شود .
علی حاتمی حاتمی ، مادر را بعد از کمال الملک و فیلم توقیفی "حاجی واشنگتن" ساخت ،در غالب و فرمی که مملو از دلبستگی های خودش بود ،مادر را می توان یکی از شخصی ترین فیلم های عباسعلی حاتمی دانست ،فیلم آنقدر درگیر نمایش سنت و نوستالژی بود که حتی گاها به ساختار داستان هم خدشه وارد می کرد ،حاتمی قبلتر از آن 8 سال را صرف ساخت هزارداستان و شهرک موسوم به (غزالی )کرده بود و گویی با "مادر" تخلیه ی روحی شد.
محمد علی کشاورز بازیگری که پیش از آن در آثاری چون کمال الملک و هزاردستان با حاتمی همکاریداشت ،در مادر بیش از پیش به چشم آمد دیالوگ های ماندگاری که حاتمی در دهان کشاورز گذاشته بود به اضافه پرداخت تیپیکال کاراکتر باعث شدحضور کشاورز در فیلم پررنگ باشد ،البته که کشاورز بعد از مادر در سینما فعالیت چندانی نداشت . "محمد ابراهیم" تازه به دوران رسیده ی فیلم و پسر بزرگ خانواده که در کار صادرات روده به آلمان بود، تیپیک ترین شخصیت داستان است.
اکبر عبدی عبدی که در آن سال ها به دلیل ایفای نقش در اجاره نشین ها به مرور در حال تثبیت درجایگاه یک کمدین بود، با بازی خیره کننده و البته به لطف گریم سنگین و باور پذیری که داشت موفق شد ماندگارترین نقش خودش را خلق کند ،همچنین با بازی در این فیلم عبدی گوشه ای دیگر از توانایی هایش را نشان داد، در موقعیتی غیر کمیک،"غلامرضا" پسر وسطی خانواده که شمایل ماندگاری از یک معلول ذهنی به نمایش گذاشت .
موافقان چه می گویند: جهان بینی ملموس و قابل باور حاتمی در فیلم مادر که با دنیای شبه تاریخی آثار او تلفیق شده است، تهران و ایران آن سال ها را در حافظه ی تصویری ضبط کرده است ،دیالوگ های آهنگین و موزون که هر کدام جای خاصی در سینما باز کرده اند و از همان روز تا هنوز دیالوگ ها نقل محافل سینمایی است ،همچنین دقت و وسواس قابل ستایش حاتمی در چهره پردازی و قاب بندی و تزیین لوکیشن ها از جمله نقاط قابل توجه فیلم است.
جالب است بدانید حیاط خانه را گازوئیل پاشیده بودند که همیشه خیس به نظر برسد خانه ای که در اصل متعلق به یک زوج یهودی ساکن خیابان شیخ هادی بوده است،در سالی که هامون و ای ایران از مهرجویی و تقوایی در سینماها اکران شده بودند، (مادر) حاتمی با فروش 19 میلیونی بالاتر از هردوی آنها و در رتبه ی سوم پرفروش ها قرار گرفت ،هنر حاتمی در سینما چیزی شبیه مینیاتور در نقاشی است در مینیاتور با حذف عناصر رئالیستی چون پرسپکتیو نقاشی از رئالیسم دور می شود از همین رو سینمای حاتمی حتی اگر وفادار به واقعیت تاریخی نیست، اما توجیه خودش را دارد .در ضمن نباید فراموش کنیم که حاتمی صراحتا دنیای سینمایش را متعلق به خودش می دانست و هیچوقت داعیه وفاداری به واقعیات تاریخی نداشت .
مخالفان چه می گویند:
ساختار چند باره ی فیلم ،ریتم نه چندان مناسب و نا متوازن فیلمنامه از جمله نقدهای وارد به فیلم بوده است ،همچنین داستانی که پر از تیپ است در واقع ما در فیلم مادر با شخصیت مواجه نیستیم فیلم از چند تیپ تشکیل شده است یک معلول ذهنی ، یک تازه به دوران رسیده و...مرتضی آوینی ،حاتمی را متهم به دلبستگی به عهد قجر و آت و آشغال های صندوق خانه های متروک میکند.
جبار آذین در یادداشتی سکانس رویا پردازی ماه منیر ررا تقلیدی از فیلم (شاید وقتی دیگر )بیضایی می داند همچنین منتقدین دیالوگ های فیلم را متناسب با فضای معاصر فیلم نمی دانستند، دیالوگ هایی که بیشتر مناسب یک فضای قجری است ،غوطه خوردن در نوستالژی تا حد حسرت زدگی و تقبیح بی دلیل منطق و مدرنیسم از دیگر انتقادها به فیلم مادر می باشد ،جالب اینجاست خیلی از نقد هایی که به فیلم وارد میشد پس از فوت حاتمی جزئی از نقاط قوت فیلم قلمداد شده است.
و اما پاراگراف پایانی و مرور چند دیالوگ خاطره انگیز از فیلم مادر : ترنجبین بانو(رقیه چهره آزاد) : چشم دروغ گو رسواست ، اما بچه میگه و مادر باور میکنه ... برین پسرا پی برادرتون خدا پشت و پناهتون ، کجاست بره ی گمشده این گوسفند پیر صحرا؟ وقت ذبح نزدیکه و قربانی مشتاق و منتظر،برک پروار من غلامرضا...
محمد ابراهیم(محمدعلی کشاورز) : پرهیز مرهیز میدین که چی ؟خورشید دم غروب آفتاب صلات ظهر نمیشه، مهتابی اضطراریه ،دوساعته باتریش سه ست ،حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافی بازی فیناله، آجیل مشکل گشاشم پنالتیه... گیرم این جور وجودا موتورشون رولزرویسه تخته گازم نرفتن ، سربالایی زندگیو دینامشون وصله به برق توکل... اینه که حکمش پنالتیه یه شوت سنگین گله گلشم تاج گله ...قرمزته، آبی آبلیموجات!
حسینقلی خان ناصری(امین تارخ) : وقتی یک زن کدبانو در خانه داری ،هرچه فقیر باشی توانگری ،کدبانوی عاشق نیاز چندانی به رفتن بازار نداره ،از برکت دست هاش مطبخ همیشه دایره و از حسن سلیقه اش سفره سفره ی ضیافته... جلال الدین(امین تارخ) : آدم برهنه به دنیا می آد ،برهنه هم از دنیا میره ...هرچه سبک بارتر بهتر! دنیا حکم دریا رو داره زندگی زورق آب در کشتی هلاک، کشتیه بحری بی جامه امید نجاتش بیشتره تا مسافر با اثاث...
غلامرضا(اکبر عبدی): مادر درد دارد... مادر مرد... از بس که جان ندارد...