گروه اینترنتی تهرون آنلاین گلچینی از بهترین‌های اینترنت همه در یک صفحه و یکجا ببینید و لذت ببرید

Saturday, May 28, 2011

•*°*•Tehroon_Online_ლ داستان های جالب و خواندنی



 

 

اگر نمی توانید تصاویر را ببینید بر روی
 Display images below
  یا
Show images
  کلیک کنید

 

 

 

لطفا تا بارگزاری کامل ایمیل کمی شکیبا باشید!

 

شما قدرت دارید به خودتان آسیب برسانید یا منفعت. اگر شاد زیستن را انتخاب نکنید، هیچ کس نمی‌تواند شما را خوشحال کند. خداوند را به خاطر ناخشنودی خود ملامت نکنید! اگر شاد زیستن را انتخاب کنید، هیچ کس نمی‌تواند شما را غمگین کند... این ما هستیم که از زندگی چیزی می‌سازیم که هست

 

داستان های جالب و خواندنی

 
پنج داستان جالب و خواندنی

 

http://www.98fun.com/pics/dastane-kotah.jpg

 

مصاحبه شغلی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر پرسید:

� برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟�

مهندس گفت: �حدود ۷۵۰۰۰ دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.�

مدیر منابع انسانی گفت: �خب، نظر شما درباره ۵ هفته تعطیلی، ۱۴ روز

تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالا چیست؟�

مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: �شوخی می‌کنید؟ �

مدیر منابع انسانی گفت: �بله، اما یادت باشه اول تو شروع کردی ! �

 

 

کارمند تازه وارد

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: �یک فنجان قهوه برای من بیاورید.�

صدایی از آن طرف پاسخ داد: �شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می ‌زنی؟�

کارمند تازه وارد گفت: �نه�

صدای آن طرف گفت: �من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.�

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: �و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.�

مدیر اجرایی گفت: �نه�

کارمند تازه وارد گفت: �خوبه� و سریع گوشی را گذاشت.

اشتباه موردی

کارمندی به دفتر رئیس خود می‌رود و می‌گوید: �معنی این چیست؟ شما ۲۰۰  دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید.�

رئیس پاسخ می دهد: �خودم می دانم. اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بیشتر به تو پرداخت کردم هیچ شکایتی نکردی. �

کارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: �درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش کنم.�

تصمیم قاطع مدیریتی

روزی مدیر یکی از شرکت های بزرگ در حالی که به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد. جلو رفت و از او پرسید: �شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می‌کنی؟�

جوان با تعجب جواب داد: �ماهی ۲۰۰۰ دلار.�

مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود ۶۰۰۰ دلار را در

آورده و به جوان داد و به او گفت: �این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجا

پیدایت نشود! ما به کارمندان خود حقوق می‌دهیم که کار کنند نه اینکه یک جا بایستند و بیکار به اطراف نگاه کنند.�

جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد. مدیر از کارمند دیگری که

در نزدیکیش بود پرسید: �آن جوان کارمند کدام قسمت بود؟�

کارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: �او پیک پیتزا فروشی بود که برای کارکنان پیتزا آورده بود.�

زنگ تفریح

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: �طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.�

مشتری: �چرا این طوطی اینقدر گران است؟�

صاحب فروشگاه: �این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.�

مشتری: �قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌

صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد.�

و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: �‌ ۴۰۰۰ دلار.�  مشتری: �این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟�

صاحب فروشگاه جواب داد:‌ �صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.�

 

 

داستان جالب ، نحوه ی خر شدن

 

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2011/03/mosa-menderson.jpg

موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی

انسانی زشت و عجیب الخلقه بود.

قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت.

موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد

که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت.

موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد،

ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.

 

زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید :
- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: �همسر تو گوژپشت خواهد بود�
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
�اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن� فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.
نتیجه اخلاقی :
دخترها از گوش خر می شوند و پسر ها از چشم!!!

 

 

داستان بینهایت زیبای خلقت زن (( مادر ))

 

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2011/01/mother-RadsMs.com_.jpg

 

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت.

فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟

خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟

او باید کاملا� قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.

و شش جفت دست داشته باشد.

فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.

 

گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.

-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.

خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.

یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید

از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.

یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!

و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،

بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .

خداوند فرمود : نمی شود !!

چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.

از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .

بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام.

تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟

خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.

خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است.

فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟

خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد.

شما نابغه‌اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا� حیرت انگیزند.

زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

همواره بچه ها را به دندان می کشند.

سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

بار زندگی را به دوش می کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

وقتی خوشحالند گریه می کنند.

و وقتی عصبانی اند می خندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.

برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.

بدون قید و شرط دوست می دارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند

و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.

در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.

در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،

با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد

زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن

و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد

کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند

زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

فرشته پرسید : چه عیبی ؟

خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند . . .

 

 

داستان بسیار آموزنده " چرخه زندگی "

 

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/10/salmand.jpg

 

پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان پیرمرد میلرزید،چشمانش تار شده بودو گام هایش مردد و لرزان بود.
اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم جمع میشدند،اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف چشمانش خوردن غذا را تقریبا برایش مشکل می ساخت. نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می خوردند و روی زمین می ریختند، یا وقتی لیوان را می گرفت غالبا شیر از داخل آن به روی رومیزی می ریخت.پسر و عروسش از آن همه ریخت و پاش کلافه شدند.

 

پسر گفت: � باید فکری برای پدربزرگ کرد.به قدر کافی ریختن شیر و غذا خوردن پر سر و صدا و ریختن غذا بر روی زمین را تحمل کرده ام.‌� پس زن و شوهر برای پیرمرد، در گوشه ای از اتاق میز کوچکی قرار دادند.در آنجا پیرمرد به تنهایی غذایش را میخورد،در حالی که سایر اعضای خانواده سر میز از غذایشان لذت میبردند و از آنجا که پیرمرد یکی دو ظرف راشکسته بود حالا در کاسه ای چوبی به او غذا میدادند.
گهگاه آنها چشمشان به پیرمرد می افتاد و آن وقت متوجه می شدند هم چنان که در تنهایی غذایش را می خورد چشمانش پر از اشک است.اما تنها چیزی که این پسر و عروس به زبان می آوردند تذکرهای تند و گزنده ای بود که موقع افتادن چنگال یا ریختن غذا به او میدادند.
اما کودک چهارساله اشان در سکوت شاهد تمام آن رفتارها بود.یک شب قبل از شام مرد جوان پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود.با مهربانی از او پرسید: � پسرم ، داری چی میسازی ؟‌� پسرک هم با ملایمت جواب داد : � یک کاسه چوبی کوچک ، تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدهم .� وبعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد.
این سخن کودک آن چنان پدر و مادرش را تکان داد که زبانشان بند آمد و سپس اشک از چشمانشان جاری شد. آن شب مرد جوان دست پدر را گرفت و با مهربانی او را به سمت میز شام برد.
قدرت درک کودکان فوق العاده است .چشمان آنها پیوسته در حال مشاهده ، گوشهایشان در حال شنیدن . ذهنشان در حال پردازش پیام های دریافت شده است.اگر ببینند که ما صبورانه فضای شادی را برای خانواده تدارک میبینیم، این نگرش را الگوی زندگی شان قرار می دهند.

 

 

تدبیر خداوند

 

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/09/Cactus.jpg

 

غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد.

زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.

زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید،

ماشین را روشن کرد و به نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد.

وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشته کلید را داخل ماشین جا گذاشته است.

زن پریشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت که حال دخترش هر لحظه بدتر می شود. او جریان کلید اتومبیل را برای پرستار گفت. پرستار به او گفت که سعی کند با سنجاق سر در اتوموبیل را باز کند.

زن سریع سنجاق سرش را باز کرد، نگاهی به در انداخت و با ناراحتی گفت: ولی من که بلد نیستم از این استفاده کنم.

هوا داشت تاریک می شد و باران شدت گرفته بود. زن با وجود نا امیدی زانو زد و گفت: خدایا کمکم کن!

در همین لحظه مردی ژولیده با لباسهای کهنه به سویش آمد. زن یک لحظه با دیدن قیافه  مرد ترسید و با خودش گفت: خدای بزرگ، من از تو کمک خواستم آنوقت این مرد�!

زبان زن از ترس بند آمده بود، مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم، مشکلی پیش آمده؟

زن جواب داد: بله، دخترم خیلی مریض است و من باید هرچه سریع تر به خانه برسم ولی کلید را داخل ماشین جا گذاشته ام و نمی توانم درش را باز کنم.

مرد از او پرسید که آیا سنجاق سر همراه دارد؟ و زن فورا سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در اتومبیل را باز کرد!

زن بار دیگر زانو زد و با صدای بلند گفت: خدایا متشکرم!

سپس رو به مرد کرد و گفت: آقا متشکرم، شما مرد شریفی هستید!

مرد سرش را برگرداند و گفت: نه خانم، من مرد شریفی نیستم. من یک دزد اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شده ام!!!

خدا برای کمک به زن یک دزد فرستاده بود، آن هم یک دزد حرفه ای!

زن آدرس شرکتش را به مرد داد و از او خواست که فردای آن روز حتما به دیدنش برود�

فردای آن روز وقتی مرد ژولیده وارد دفتر رئیس شرکت شد، فکرش را هم نمی کرد که روزی به عنوان راننده مخصوص در آن شرکت بزرگ استخدام شود . . .

 

 

ایمیل های زیبای خودتان را به آدرس زیر ارسال کنید

tehroon_online_group@yahoo.com

با تشکر

 

 

 

 

 

 

 

جدید های فروشگاه

عطر ضد سيگار
عطر و ادکلن
عطر ضد سيگار
تي شرت ناصر حجازي
پوشاک مد روز
تي شرت ناصر حجازي
قلم دافع حشرات (جديد)
پزشکی و سلامت
قلم دافع حشرات (جديد)
دستگاه بافت مو
ساير
دستگاه بافت مو
گردنبند مادر
زيورآلات
گردنبند مادر
Mp3 player مخصوص اتومبيل
کیت الکترونیکی
Mp3 player مخصوص اتومبيل
شامپو رفع سفيدي مو
پزشکی و سلامت
شامپو رفع سفيدي مو
عينك POLICE
پوشاک مد روز
عينك POLICE
كرم موبر دائمي Balea آلمان
پزشکی و سلامت
كرم موبر دائمي Balea آلمان
آتاري دسته خلباني
لوازم سرگرمی
آتاري دسته خلباني
دستگاه سفيد كننده دندان
پزشکی و سلامت
دستگاه سفيد كننده دندان
گردنبند پازل عشق
زيورآلات
گردنبند پازل عشق
عطر Jacsaf ويژه روز مادر
عطر و ادکلن
عطر Jacsaf ويژه روز مادر
لوبياي جادويي فارسي
لوازم سرگرمی
لوبياي جادويي فارسي
اقامت، كار وتحصيل در دبي
CD/DVD
اقامت، كار وتحصيل در دبي
عينك Ray.Ban مدل ويفري
پوشاک مد روز
عينك Ray.Ban مدل ويفري
گوشواره ماه تولد شما
زيورآلات
گوشواره ماه تولد شما
گردنبند موبايل
زيورآلات
گردنبند موبايل
مكانيك ويندوز
CD/DVD
مكانيك ويندوز
ديكشنري بابيلون Babylon
CD/DVD
ديكشنري بابيلون Babylon
متولد ايدز
CD/DVD
متولد ايدز
كبريت دائمي
لوازم سرگرمی
كبريت دائمي
دفتر خاطرات قفل دار
لوازم سرگرمی
دفتر خاطرات قفل دار
ويندوز سه بعدي
CD/DVD
ويندوز سه بعدي
تست حافظه
کتاب و سی دی
تست حافظه
100 هزار كتاب
CD/DVD
100 هزار كتاب
البرت انيشتن كودن يا نابغه
CD/DVD
البرت انيشتن كودن يا نابغه
استقلال آبي تر از هميشه
CD/DVD
استقلال آبي تر از هميشه
اسرار خدا
CD/DVD
اسرار خدا
تله پاتي نيروي ناشناخته
CD/DVD
تله پاتي نيروي ناشناخته
تيشرت ماه تولد شما
پوشاک مد روز
تيشرت ماه تولد شما
چاي ساز مسافرتي (مخصوص اتومبيل
دکوراسیون مدرن
چاي ساز مسافرتي (مخصوص اتومبيل
شارژر خورشيدي
کیت الکترونیکی
شارژر خورشيدي
ساعت پرواز
دکوراسیون مدرن
ساعت پرواز
پروانه عشق
لوازم سرگرمی
پروانه عشق
شمع سال خرگوش 1390
لوازم سرگرمی
شمع سال خرگوش 1390
شمع جادويي
لوازم سرگرمی
شمع جادويي
تخته جادويي love
لوازم سرگرمی
تخته جادويي love
صابون شوخي
لوازم سرگرمی
صابون شوخي
انگشتر منشور كوروش
زيورآلات
انگشتر منشور كوروش

 

 

برای عضویت در برترین گروه اینترنتی (تهرون آنلاین ) اینجا را کلیک کنید

Click to join Tehroon-Online-group

hug smiley

در صورتیکه تمایل به دریافت ایمیل از گروه تهرون آنلاین را ندارید

میتوانید از قسمت

 yahoo group

گروه را ترک فرمائید

peace flag smileysad smiley

 

Tehroon-Online-Group

 
  

 



__._,_.___


~~~~~~~~~ Tehroon-Online-Group ~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~
________________________________________________________

To Join Tehroon-Online-Group Click This Url:
http://www.irantapesh.net
________________________________________________________

http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join
http://groups.yahoo.com/group/Tehroon-Online-group/join


_______________________________________________________

~~~~~~~~~ Tehroon-Online-Group ~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

Blog Archive