تلویزیون در سال 93 چند سریال روی آنتن فرستاده؟ سهم هر شبکه چقدر بوده؟ کدام سریال ها موفق اند؟ کدام ناکام؟ کدام دیده نشده؟... این چند سوال را محور این مطلب قرار دادیم تا به نمایی جامع از عملکرد سریال سازی تلویزیون در سال 93 برسیم.
در مجموعت 31 سریال ایرانی روی شبکه های مختلف رفته که سهم هر کدام بدین شرح است: شبکه یک 10، شبکه دو هشت، شبکه سه هشت، شبکه پنج چهار و آی فیلم یک سریال.
اگر بخواهیم در یک خط کارنامه سریال سازی شبکه ها را جمع بندی کنیم باید گفت تلویزیون نمره قبولی نمی گیرد. معدود سریال هایی هستند که در جامعه همه گیر شدند و بیننده های زیادی را پای تلویزیون نشاندند.
اگر بخواهیم دایره را خیلی تنگ تر ببینیم تنها به یک سریال می رسیم! بله فقط پایتخت 3 سر زبان ها افتاد و مخاطبان میلیونی داشت. بعد از آن و با پایان نوروز این موج خوابید. حتی سریال هایی چون همه چیز آنجاست یا پرده نشین به پای پایتخت نرسیدند.
جالب تر آن که در ماه رمضان که باکس طلایی تلویزیون محسوب می شود، سریال دندانگیری پخش نشد. خود مقدم هم با مدینه به گرد پایتخت نرسید و حالا باید گفت تلویزیون در بخش سریال سازی سال ضعیفی تجربه کرده.
حالا به این سریال های تکراری را اضافه کنید که بارها روی آنتن شبکه منحل شده تماشا، آی فیلم و حالا نمایش و شبکه دو می روند. گزارش هفت صبح از کم و کیف سریال های شبکه های مختلف در سال 93 پیش روی شما است.
موفق ترین
پرده نشین/ شبکه یک
چرا موفق شد؟ رفتن سراغ زندگی روحانیون سهل و ممتنع است. این قشر در جامعه حضوری پررنگ دارند اما وقتی قرار است بخشی از این حضور تصویری شود، باید شناخت کافی درباره آن داشت.
تا پیش از پردهع نشین فیلم و سریال های زیادی با محور روحانیون ساخته شده اما معدودی از آنها موفق بوده اند. ضمن آنکه در سریال های تلویزیونی همیشه تصویری کلیشه ای از این قشر شاهد بوده ایم که غالبا در قامت پیش نماز مسجد، خطبه خوان و تعریف هایی از این دست قرار گرفته اند.
پرده نشین اما نگاهی متفاوت به روحانیت داشت؛ وارد کنه زندگی شان شد و مراودات شان را ملموس و واقعی به تصویر کشید. برای همین شاهد شک در پوشیدن لباس، عاشق شدن، چگونگی تعامل با همسر و فرزند، منبر رفتن، خلوت های شخصی، مشاجره زن و شوهری و ... در سریال بودیم.
شعیبی قصد داشت روحانی را از نمای نزدیک واز جنس مردم معرفی کند و البته موفق شد. خیلی ها پیش از پخش فکر می کردند با سریالی شعاری و فراواقعی مواجهاند اما پرده نشین نشان داد می توان درباره قشر روحانیت با نگاهی درست و حساب شده، سریال جذاب و پربیننده ساخت.
برگ برنده او قصه سرراست و چند وجهی سریال بود که باعث می شد بیننده با میلی دو چندان پرده نشین را دنبال کند. قصه های اصلی و فرعی به خوبی در خدت سریال قرار داشتند و همگی به هسته مرکزی سریال یعنی زندگی روحانیت کمک می کردند.
دیگر امتیاز مهم سریال، بازیگران آن بودند. فرهاد آئیش و هومن برق نورد تصویری متفاوت و تازه از شمایل روحانیت نشان دادند و عنوان بهترین بازیگران این نقش را به نام خود زدند.
پاشنه آشیل ایراد اصلی سریال به تصویر اغراق شده بدمن داستان (آتیلا پسیانی) بازمی گردد. کارگردان تعمدا شمایل ظاهری او را متفاوت از دیگران (مشخصه اش ریش پروفسوری) کرده تا مخاطب نشانه های بدجنسی اش را خیلی زود از کاراکترهای داستان متوجه شود. دیگر ایراد سریال که البته خیلی هم تقصیر سازندگان نیست استحاله برخی شخصیت ها است.
شکست خورده
ستایش 2
- کارگردان: سعید سلطانی
- شبکه: 3
چرا شکست خورد؟ سازندگان سریال ستایش بعد از موفقیت فصل اول، هوس ساخت دنباله آن به سرشان زد. خیلی طول کشید تا توانستند بر سر بازیگر نقش پیری ستایش به اجماع برسند و در نهایت نرگس محمدی با گریم برای این نقش انتخاب شد.
خیلی ها منتظر بودند ببینند بالاخره موش و گربه بازی ستایش و حشمت فردوس چه می شود. فصل دو خوب شروع شد اما خیلی زود به سراشیبی افتاد. قصه کند و شخصیت های فرعی حوصله مخاطب را سربرد و همین باعث شد در فضای مجازی شروع به انتقاد کنند. البته خیلی ها هم سینه چاک سریال بودند ولی تعدادشان به مراتب کمتر بود.
در میانه پخش شایعه ای رسانه ای شد که رییس وقت سازمان صدا و سیما هم به کشدار بودن سریال معترض است و خواهان توقف آن شده. شایعه تکذیب شد اما حکم ضربه ای اساسی به شاکله آن داشت.
در همین اثنا بازیگران هم به کیفیت ستایش معترض شدند و عرصه را تنگ تر کردند. امیر محمد زند و حدیث میرامینی انتقادهای تند و تیزی به سریال وارد کردند؛ حتی میر امینی گفت: «سری دوم ستایش کار خوبی نشده، چون قصه ندارد. ما فقط یکسری دیالوگ می شنویم. در واقع بدون اینکه قصه ای داشته باشیم، به همان شخصیت های قبلی تکیه شده است. قصه لق می زند. یکسری کاراکتر می آیند یکسری چیزها می گویند و می روند. ما می رویم دو قسمت راجع به یک موضوع با دو کاراکتر صحبت می کنیم و هیچ داستاتنی پیش نمی رود.»
تهیه کننده اما معتقد بود به هدفی که از ستایش داشته رسیده و قصد ساخت سری سوم آن را دارند.
نتیجه سریال ستایش 2 در میان هیاهو و اعتراض به پایان رسید و سعید مطلبی خیلی زود برای فصل سوم آن دست به کار شد. الان همچنان مشغول است اما زمان ساخت آن مشخص نیست، جز اینکه امیر محمد زند از ادامه نگارش آن خبر داده. نکته جالب آن که درباره بود و نبود ستایش 3 میان مردم دیدگاه واحدی وجود ندارد و این نشان می دهد ستایش 2 به اندازه سری اول موفق نبوده.
پرحاشیه ترین
هفت سنگ/ شبکه سه
- کارگردان: علیرضا بذرافشان
چرا پرحاشیه شد؟ پخش اولین قسمت «هفت سنگ» کافی بود تا اولین موج اعتراض ها نسبت به آن بالا بگیرد. مخاطبانی که پیش از پخش آن سریال آمریکایی «مدرن فامیلی» را دیده بودند، بلافاصله بعد از تماشای یک سکانس از «هفت سنگ» فهمیدند قضیه از چه قرار است.
دقیقا همان موقع بود که صفحه های اینستاگرام عوامل سریال از کارگردان گرفته تا بازیگران، پر شد از انواع و اقسام کامنت های انتقادی و پر بد و بیراه. صحبت اصلی معترضان این بود که اگر بذرافشان می خواسته از روی «مدرن فامیلی» اقتباس کند چرا بدترین راه را انتخاب کرده و نعل به نعل کپی کرده. یا حالا اگر چنین کاری هم انجام داده چرا اسم منبع اقتباس را در تیتراژ نیاورده.
واکنش عوامل علیرضا بذرافشان بعد از بوبرو شدن با این حجم انتقاد، پاسخی را به صورت کامنت در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت آنهایی که متوجه شدند سریال شبیه «مدرن فامیلی» است اصلا هنر نکرده اند چون از اول معلوم بوده وبه خاطر محدودیت های تلویزیون مجبور شده اسم آن را در تیتراژ نیاورد اما در ادامه توضیح داده بود ه از قسمت های بعدی، این اقتباس کمرنگ تر می شود و یک روز بعد هم کل صفحه اینستاگرامش را بست.
سایر بازیگران هم یا می گفتند که «مدرن فامیلی» را ندیده اند یا اینکه از قسمت چهارم به بعد میزان اقتباس ها کمتر می شود.
نتیجه با وجود تمام انتقادها، سریال تا پایان ماه رمضان روی آنتن تلویزیون بود و به رغم انتقادها مشکلی برای آن پیش نیامد. یکی از نمایندگان مجلس هم درباره اقتباس آن از یک اثر آمریکایی گفت: «اصل کپی بودن فیلم ها و سریال ها در صورتی که منتقل کننده فرهنگ غربی نباشد تخلف نیست اما به طور حتم در ارزش گذاری ها، اثر فیلمساز را زیر سوال می برد.»
پرهیاهوترین
معراجی ها
- کارگردان: مسعود ده نمکی
- شبکه: یک
چرا پرهیاهو شد؟ نام مسعود ده نمکی پای هر اثر سینمایی و تلویزیونی بخورد، حاشیه و سر و صدا به همراه دارد. البته این اتفاق الزاما نکته ای منفی نیست و تا الان به نفع جناب ده نمکی تمام شده.
معراجی ها هم از این قاعده مستثنا نبوده. این فیلم/ سریال در آخرین روزهای تولید به خاطر انفجار در پشت صحنه و کشته شدن برخی عوامل، خاطره ای تلخ رقم زد و برای همین نسخه سینمایی اش به موقع به جشنواره سی و دوم فجر نرسید و داوری نشد.
فیلم ابتدای سال اکران عمومی شد و به رغم نداشتن ستاره خیلی زود به فروش میلیاردی دست یافت. نسخه سینمایی معراجی ها در واقع همان بخش هایی از سریال است که داستانش در مناطق جنگی می گذرد.
پرفروش شدن معراجی ها بهترین تبلیغ برای ورژن سریال آن بود، ضمن اینکه سریال به منازعات دانشجویی هم وارد شد و حرف هایی مگو در قالب درام بیان می کرد.
ده نمکی محور سریال را تدفین شهدای گمنام در دانشگاهی فرض قرار داد که برخی دانشجویان موافق و برخی مخالف آن بودند. دراین کشمکش طرفین حرف های تندی بیان می کردند و همین باعث داغ شدن معراجی ها در بازه پخش شد.
نتیجه سریال معراجی ها در نهایت اثری ضعیف نام گرفت که به رغم هیاهوی زیاد نتوانست نام خود را به عنوان اثری ماندگار در ذهن مخاطبان تلویزیونی حک کند.
ده نمکی به سیاق کارهای پیش، روی دیالوگ های آتشین و خنده آور و شخصیت های اغراق شده تاکید داشت و البته به مذاق برخی هم خوش آمد. مشکل اصلی سریال قصه های خام و فرجام قابل پیش بینی شخصیت های مختلف است. با اینحال معراجی ها نسبت به سریال قبلی ده نمکی یعنی دارا و ندار چند گام جلوتر قرار می گیرد.
پرمخاطب ترین
همه چیز آنجاست / پایتخت 3
- همه چیز آنجاست
- شبکه: سه
- کارگردان: شهرام شاه حسینی
چرا پرمخاطب شد؟ در اوج توجه مخاطبان ایرانی به سریال های ترکیه ای ماهواره، «همه چیز آنجاست» توانست به صورت معجزه آسا بخش قابل توجهی از مخاطبان را به تلویزیون برگرداند.
شهرام شاه حسینی در واقع برای پرمخاطب شدن سریالش از سوژه هایی استفاده کرد که عموما خوراک سریال های ترکیه ای هستند. عشق، خیانت، کلاهبردای، رابطه منشی و رییس، دعوای عروس و مادرشوهر، اعتیاد، خواستگاری و خلاصه هر چیزی که بشود فکرش را کرد دراین سریال گرد هم آمده بودند. شاه حسینی حتی پای مسائل دیگر اجتماعی مثل عمل زیبایی، توجه به ظواهر و ثروت و ... را هم به این سریال باز کرده بود.
مورد عجیب ابتدا به نظر می رسید این حجم سوژه و شخصیت، برای سریال 50 قسمتی آنقدر خوشایند نباشد یا حتی مخاطبان لحن بعضا شعاری آن را نپسندند. حتی این مسئله را اواسط پخش سریال با شهرام شاه حسینی در میان گذاشتیم اما در کمال تعجب توضیح داد که مخاطبان این جنس کار را می پسندند و از تماشای یک سریال شعاری هم چندان دلخور نمی شوند.
خلاصه اینکه «همه چیز آنجاست» توانست بعد از مدت ها بخش قابل توجهی از مردم را مقابل تلویزیون بنشاند و پرمخاطب ترین سریال یک سال اخیر تلویزیون نام بگیرد.
پایتخت 3
- شبکه: یک
- کارگردان: سیروس مقدم
چرا پرمخاطب شد؟ سیروس مقدم با ساخت فصل دوم و سوم «پایتخت» نشان داد هنوز هم می شود به دنباله سازی موفق در ایران خوش بین بود. بعد از موفقیت فصل دوم بلافاصله برای سال بعد «پایتخت 3» را ساخت.
با اینکه خیلی ها مخالف ساخته شدن فصل سوم بودند و مدام می گجفتند مقدم با ساخت این فصل در واقع خودزنی می کند اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد و «پایتخت 3» توانست بهترین سریال نوروز 93 نام بگیرد. تیم مقدم و تنابنده، تا حدی با «پایخت» اخت شده اند که حتی بدون اینکه به تکرار بیفتند می توانند تا فصل دهم هم پیش بروند.
مورد عجیب اعتراض چندباره مازندرانی ها به «پایخت 3» از آن دسته اتفاق های عجیبی بود که اواسط پخش آن رخ داد و حتی به استانداری هم کشیده شد.
ناکام ترین
مدینه/ خوب، بد، زشت
- مدینه
- شبکه: یک
- کارگردان: سیروس مقدم
چرا ناکام شد؟ با موفقیت های پیاپی سیروس مقدم در ساخت سه گانه پایتخت 3 انتظارها از این کارگردان به شدت بالا رفته بود. همه منتظر بودند ماه رمضان، سریالی کاملا متفاوت و جذاب از این مقدم ببینند اما در کمال تعجب «مدینه» آنطور که باید انتظارها را برآورده نکرد.
مقدم که پیش از این سریال «تا ثریا» را با درون مایه «ربا» ساخته بود، یک بار دیگر در «مدینه» سراغ همین سوژه رفت اما این بار دم دستی ترین داستان را برای بیان این مسئله استفاده کرد.
برخلاف «تا ثریا»، «مدینه» اثری کاملا شعاری و گل درشت بود. از طرف دیگر پریوش نظریه هم نتوانست به اندازه آزیتا حاجیان قدرتمند ظاهر شود و سریال را در دستانش بگیرد تا جایی که حتی عده ای معتقد بودند بیشتر از اینکه مدینه مورد توجه مردم باشد، «روح انگیز» با بازی شبنم مقدمی برگ برنده اصلی را در دستانش داشت.
برگ برنده تنها اتفاق مثبت «مدینه»، کارگردانی خود سیروس مقدم بود. مقدم خیلی خوب بلد است سریال هایش را به سمت و سویی ببرد که حتی در بدترین حالت ممکن هم مخاطبان جذب اثرش شوند. با وجود تمام ضعف هایی که در مدینه وجود داشت، این سریال باز هم بهترین سریال ماه رمضان تلویزیون نام گرفت.
خوب، بد، زشت
- شبکه: 2
- کارگردان: منوچهر هادی
چرا ناکام شد؟ موفقیت های منوچهر هادی در ساخت فیلم سینمایی «یکی می خواد باهات حرف بزنه» و سریال «خداحافظ بچه» باعث شد تا خیلی ها نظر مثبتی نسبت به کارگردانی او داشته باشند. در واقع منتظر بودند تا «خوب، بد، زشت» هم تجربه خوب کارهای قبلی را تکرار کند اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد.
هادی این بار یکی از بدترین آثارش را به نمایش گذاشت و در نظرسنجی سریال های نوروزی هم جزو کم ارزش ترین ها ارزیابی شد. «خوب، بد، زشت» نه داستانی جذاب داشت و نه به لحاظ شخصیت پردازی و بازی ها اثری قابل قبول بود. امین حیایی همان کاراکتر همیشگی «کما»، «شیش و بش»، «ساخت ایران» و ... را با خودش به این سریال آورد و در بازی بهنوش بختیاری هم تفاوتی احساس نمی شد.
ضعیف ترین
ما فرشته نیستیم فلورا سام بعد از سریال کمدی باغ سرهنگ، بار دیگر سراغ سریالی طنز رفت اما این بار نتیجه برای او و شبکه پنج یک شکست بود. این سریال به رغم پخش در ایام نوروز و داشتن بازیگران مطرحی چون محمدرضا شریفی نیافگوهر خیراندیش، علی صادقی، برزو ارجمند و غلامحسین لطفی نتوانست اثری موفق لقب بگیرد و حتی از سوی شورای نظارت بر صدا و سیما لقب ضعیف گرفت.
از دید این شورا عدم تناسب با ایام نوروز، بی محتوایی عمومی مجموعه، فیلمنامه به شدت ضعیف، بی توجهی نسبت به مسائل دینی، اخلاقی و ملی و بازنمایی نامناسب خانواده و شخصیت های زن از جمله نکات منفی این سریال نوروزی به شمار می رفت.
هر چند نمی توان از لطمه ای که دوبله گویش به ما فرشته نیستیم زد به راحتی گذشت اما خودس ریال هم واجد مشخصاتی نبود که بتوانند بیننده را در نهایت راضی کند. ایده سریال که چند زندانی برای نوروز به مرخصی می روند جذاب است اما از کلیشه ها نتوانست فراتر برود.
بی مزه ترین
آخرین بازی سهیلی زاده که معمولا با سریال هایی مثل «دلنوازان»، «فاصله ها»، «ترانه مادری»، «دختران حوا»، «آوای باران» و ... می توانست همان یکی دو قسمت اول، توجه مخاطبان را به خودش جذب کند، این بار «آخرین بازی» را طوری ساخت که حتی کسی رغبت نمی کرد برای تماشای آن وقت بگذارد.
او پیش از این در «سه، پنج، دو»، ساخت سریالی فوتبالی را تجربه کرده بود و اتفاقا نتیجه خوبی هم گرفته بود اما این بار معلوم نیست به چه دلیل، چنین ریسکی را انجام داد.
او به جای رفتن سراغ بازیگران موفق دست روی چند نابازیگر گذاشت و حتی مانی نوری را به عنوان مهره اصلی سریالش انتخاب کرد؛ بازیگری که از نوجوانی تا الان تجربه خاصی در بازیگری نداشته.
نکته دیگر ماجرا استفاده از موقعیت های کمدی دم دستی و سطحی در سریال بود. سهیلی زاده به جای اینکه ساختار سریالش را به سمت کمدی ببرد، به زور سعی داشت با وارد کردن انیمیشن و شوخی های دم دستی این حس را به وجود آورد که اثری کمدی و جذاب خلق کرده است.
دیده نشده ترین
جلال الدین سریال جلال الدین قرار بود اثری در خور شاعر بزرگ کشورمان مولانا باشد اما به چند دلیل نتوانست موفق باشد. سریال در زمان تولید دچار حاشیه شد و به همین خاطر آرش معیریان به جای شهرام اسدی روی صندلی کارگردانی آن نشست.
در سکوت خبری به سرانجام رسیده و به یکباره اعلام شد قرار است از شبکه یک پخش شود. مدتی است این سریال در باکس جمعه های شبکه یک روی آنتن می رود اما حالا عنوان مهجورترین سریال را یدک می کشد.
بخش عمده ای از دیده نشدن سریال جلال الدین را باید در کیفییت خود سریال جستجو کرد. این سریال تاریخی به رغم چند ویژگی خوب مثل فضاسازی جذاب و بازی های خوب، روایتی سرراست ندارد و از همین نقطه ضربه خورده. مخاطب برای پی بردن به زندگی مولانا یک قصه سرراست نمی بیند و همین او را سردرگم می کند.
دوبله سریال ایده بدی برای جلال الدین بوده و به کیفیت آن لطمه زده. شعرهایی که گاه و بی گاه وسط قصه بیان می شود برای عمده مخاطبان قابل تأویل نیست و بر گره داستان افزوده.
تلف شده ترین
انقلاب زیبا «انقلاب زیبا» قابلیت این را داشت که اسمش در فهرست بهترین ها قرار بگیرد اما شرایط به نحوی پیش رفت که عملا چنین جایگاهی از آن سلب شد. فیلمنامه سریال به قلم حامد عنقا، یکی از معمایی ترین و پیچیده ترین فیلمنامه های چند وقت اخیر تلویزیون بود. عنقا کاری کرده بود که مخاطبان زمان پخش سریال حتی نتوانند از جایشان جم بخورند.
آنها مدام معادلاتشان اشتباه از آب درمی آمد و هر قسمت متوجه می شدند که باز هم از سوی نویسنده رودست خورده اند. همه چیز خوب پیش رفت تا قسمت آخر! برخلاف آنچه انتظار می رفت، سریال در گره گشایی موفق نبود. در واقع یک جورهایی مخاطب را از تعقیب آن پشیمان کرد.
مسئله دیگر انتخاب آزاده صمدی به عنوان بازیگر نقش اصلی سریال بود. او آنطور که باید نتوانست حساسیت نقش را برای مخاطبان به نمایش بگذارد و تا حدی باعث شد نقش اصلی یعنی زیبا خیلی تصنعی و دور از ذهن به نظر برسد.
جامانده ها
جاده قدیم و سرزمین کهن عجیب ترین اتفاق امسال برای سریال جاده قدیم ساخته بهرام بهرامیان رخ داد. این سریال قرار بود مرداد پخش شود اما برخلاف پیش بینی ها به پخش نرسید. حتی سازندگان پیش از پخش برای سریال شان مراسم رونمایی برگزار کردند ولی تاکنون توضیحی درباره چرایی عدم پخش آن اعلام نشد.
شنیدهها حکایت از نگرانی مسئولان تلویزیون از گویش آن داشت. با اینحال امید سهرابی در گفتگویی تاکید کرد گویش آن ربطی به لهجه قومیت خاصی ندارد و کلا من درآوردی است.
نکته جالب اینکه تاکنون مسئولان تلویزیون درباره سرنوشت این سریال صحبتی نکرده اند و کسی از سرنوشت آن خبر ندارد. درست مثل اتفاقی که سال پیش برای سریال سرزمین کهن کمال تبریزی رخ داد. این سریال بعد از پخش چند قسمت به خاطر اعتراض برخی از هموطنان لر به محاق رفت. بعد از آن اعلام شد با تغییر برخی صحنه ها روی آنتن می رود اما با اینحال این اتفاق رخ نداد و تکلیف سریال تبریزی هم نامعلوم است.