شعر نوحه و مداحی مخصوص محرم هنوزم یه عاشقی هست، حرم شما نرفته دیگه روش نمیشه جایی، بگه کربلا نرفته قبولم کن به پابوست بزار حرمتو ببینم بزار برا یه بارم شده بیام پایین پات بشینم چشم دل من به گنبد طلاته دست رقیه رو سر زائراته حسین وااااای باز تو کوچه دم گرفته نفسای خیس بارون گرد عشق و تو نگاهت داره مینویسه بارون نرفتم کربلا اما بزرگ شده ی روضه هاتم تو اوج روضه ها محو زیارت دارالشفاتم وقتی میبینم علم و پرچمت رو حس میکنم باز بوی محرمت رو هنوزم یه عاشقی هست حرم شما نرفته دیگه روش نمیشه جایی بگه کربلا نرفته زیر آسمون کسی نیست خونه زاد تو نباشه با همه دنیا غریبه هر کی یاد تو نباشه دارم با گریه میخونم قسم به غم غربت تو میگه زهرا قبول باشه به سینه زن هیئت تو لحظه به لحظه دلم با اِذن آقا داره میخونه یا ساقی العطاشا نوحه و مداحی مخصوص محرم عباسم و خون حسین در بدن دارم صد باغ گل بر پیکر از زخم تن دارم با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم اگر شود نشان تیر چشم خونبارم دست از حسین ابن علی برنمیدارم با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم دریا ز خونِ دیدهام گشته گلباران پیشانیم را بشکنید ای ستمکاران با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم سقّایم و جاری بود خون ز کام من در محضـر زهـرا بود این کلام من با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم در موج دریا بر تنم، التهاب افتاد تصویر لبهای حسین روی آب افتاد با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم بر کام خشک تشنگان میکنم زاری اشک سکینه گشته از چشم من جاری با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم با آنکه در دریای آب لب نکردم تر خجلت ز اصغر میکشم تا صف محشر با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم آب قحط و ابر قحط و آسمانت خشک شد چشم براه عمو ماندی زبانت خشک شد جان باقیمانده ام شد یک تبسم تیر دید آخرین لبخند هم روی لبانت خشک شد حرمله دست مرا هم دوخت بر قنداقه ات بازویم می داد وقتی که تکانت خشک شد خواستی بابا بگویی حرمله مهلت نداد تار های صوتی ات سرخ و دهانت خشک شد تیر نگذاشت که یک جمله به اخر برسد هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد پدرش که چیز زیادی نمی خواست،فرات یک دو قطره، ضرری داشت به اصغر برسد خوب شد عرش همه خون گلو رو برداشت حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد نوحه و مداحی مخصوص محرم با لب عطشان، خسته در میدان هزار و یک غم داری رأس تو بر نی، میکند ره طی زگیسو پرچم داری تویی تویی، ذکر لب جن و ملک ثمره ی باغ فدک یا لیتناکنامعک حسین من آقام آقام آقام حسین من دارد از ایمان، باغ دلهامان، شکوفه های احساس میرویم هرشب، با دل زینب، کنار کف العباس ضریح تو، از باغ گل زیباتره از عاشقا دل میبره مهد دعای اصغره حسین حسین حسین عباس من آقام آقام آقام عباس من درمناجاتی، باب حاجاتی، مگر به این شک داری از چه ای سقا، با قد رعنا، تو قبر کوچک داری دلم میخواد، به کربلایتو برم بیام کنار اون حرم تو سرداب تو جون بدم اباالفضل، اباالفضل... تیغ تو خوش بود، حرمله کش بود، اگر به میدان بودی چشم تو حالا، خفته در صحرا، امید طفلان بودی برادرم در خاک و خون نشسته ای پشت مرا شکسته ای، زخم سرت نبسته ای حسین من آقام آقام آقام حسین من از مزار تو از دیار تو، بوی خدا می آید مرغ دل هر شب، بر لبش یا رب به کربلا می آید منم منم، فدایی سپاه تو غلام روسیاه تو امید من پناه تو |